امتحانی که دادم خیلی گنگ و نا مفهوم بود. اطلاعاتی که از قبل داشتم با خود امتحان اصلا هم خونی نداشت. دو قسمت داشت که هر کدومش به نوعی نامردی بود.
دقیقا نمیتونم بگم چه نمره ای میگیرم. اما میتونم بگم رو مرز اون نمره مورد نظر خودم وایسادم. نه بد دادم نه خیلی خوب. همچین لب مرزیم. یعنی رو لبه تیغم. امیدوارم بیفتم اینور مرز. نه اونور.
1 ماهه دیگه جوابشو میدن. حتما بهتون خبر میدم. از دعاهای همه ممنونم.
21 روز دیگه همسر محترم میاد ایران. از امروز شمارش معکوش رو شروع میکنم. دلم تنگیده حسابی. نمیدونم آقای همسر هم دلش تنگیده؟
دیدگاهها
سلام-یه پیشنهاد پله پله زندگی تا خدا اگه هم خوب نبود ببخشید.هر جا اسم خدا باشه سعی میکنم منم باشم.موفق در امتحان زندگی باشی یا حق.محمد جواد.
خیلی جالب و خودمونی مینویسید
مخصوصا که اون طرفم هستید
خوشحال میشم تبادل لینک کنیم
شما چطور جناب میم؟
ایشالله که نتیجه خوب میشه و خوشحال میشین یه ماه دیگه!! آخی حتماً همسر خان هم دلشون تنگیده... شک نکین! ایشالله زودی بگذره این 3 هفته واسه جفتتون و زودی دوباره پیش هم باشین
من هم فردا یه امتحان خیلی مهم دارم. درک می کنم که چه حالی داری... امیدوارم نتیجه اش همونی بشه که دوست داری.
خوشحالم که حداقل میتونین یه نفس راحت بکشین و یه کمی استراحت کنین بعد از این همه درس خوندن :) امیدورام نتیجه ش بیفته این ور مرز که کلی شاد و خندون شین... به امید روزی که پست بنویسین و نتیجه ی خوبی که گرفیتن رو اینجا اعلام کنین و آقای همسر هم کنارتون باشن و کلی بگین بخندین
سلام . خوبی ؟ :)
خب ایشالا که خوب شده و همون نمره ای که می خوای و می شی .
ارسال یک نظر