اصفهان نصف جهان


شاید کمتر کسی باشه که تا حالا اصفهان نرفته. اما اصفهان رفتن با ماشین شخصی در حالیکه به شهر آشنا نیستین یه عالم دیگه ای داره.
فقط کافیه یکبار تصمیم بگیرین مسیر مورد نظرتون رو از اهالی شهر سوال کنین. وای به روزگارتون که باید بیش از 2-3 ساعت تو شهر بچرخین و آخرشم برگردین سر جای اولتون.

در دو روز گذشته ما برای مجلس ترحیمی رفتیم اصفهان. مسیری رو که باید میرفتیم رو گم کردیم* و مجبور شدیم از یه آقای محترمی سوال کنیم. ایشون هم فرمودن برید راست . انتهای حیابون دوباره برید راست و..... و در آخر فرمودن: راهش شلوغِس اما بِیتِرِس !!!!! و ما رفتیم وارد یه خیابونی شدیم که چشمتون روز بد نبینه چیزی شبیه پارکینگ بود از بس که ترافیک بود. بعد از گذشت 1.5 ساعت که از اون خیابون نجات پیدا کردیم. مسیر پیشنهادی اون آقا رو رفتیم و فهمیدیم که اصلا اینوری نباید میومدیم. باز از یه آقای دیگه پرسیدیم و ایشون هم باز یه راهی رو پیشنهاد داد و باز هم دیدم که نه نمیرسیم. بعد رفتیم از یه گز فروشی سوال کردیم و باز هم همون برنامه. بعد از یه آقای رهگذر سوال کردیم و ایشون یه آدرسی رو دادن و فرمودن مستیقیم که میرین یه خیابون هست به اسم خلیفه سلطان که نباید برید توش و باید از خیابون بغلیش برید. ما هم از اونجاییکه دیگه خیلی گم و گور شده بودیم گفتیم از یه نفر دیگه هم بپرسیم که اینبار ایشون گفت: مستقیم که برید خیابون خلیفه سلطان هست و باید برید توش!!!!!!! بالاخره ما بریم تو خلیفه سلطان یا نریم؟

خلاصه دردسرتون ندم آخرش صاحب عذا زنگ زد و گفت 3 ساعته رسیدین اصفهان. پس کجا موندین؟ و بالاخره با راهنمایی های اونها بود که ما رسیدیم به منزل و من خوب دقت کردم دیدم این راهی که داریم میریم شبیه هیچ کدوم از راههای پیشنهادی مردم نبود!!!! به عبارتی گویا اونها ما رو اصلا به مقصد راهنمایی نمیکردن. شاید به جاهای دیگه راهنمایی میکردن. خدا داند!

گفتم جای دیگه یادم افتاد یه بار یه بنده خدایی میره اصفهان از مردم میپرسه جاهای دیدنی شهر کجاست؟ یکی از مردم هم بهش میگه تخت فولاد. خلاصه پرسون پرسون میره تخت فولاد. وقتی میرسه اونجا تازه میفهمه که تخت فولاد قبرستونی بیش نیست!!!!

* چرا ما راه رو گم کردیم؟ چون دارن توی اصفهان اتوبان های خیلی خفن و یا به عبارتی تقاطع های غیر هم سطح خیلی خفن درست میکنن و تقریبا همه شهر در حال پل سازی هستن و ما گیج شده بودیم و همه جا شکل هم بود.  من نمونه این پل سازی ها رو تو تهران ندیدم و الحق که عالی دارن کار میکنن.

برچسب‌ها: , ,

یک روز در خیابان های پایتخت



اگر فقط یه روز از صبح تا ظهر به یکی از مراکز خرید شهر (مثل میدون ولیعصر ، نارمک ، تجریش و...) برین یک چنین گفتار هایی رو خواهید شنید:
*خانوما کمک کنید. خانوما کمک کنید. خانوم یه کمکی بکن
*بچه هام گرسنه ان یه کمکی بکنین. به یتیمشون رحم کنین و یه کمکی بکنین
*خانوم یه فال بخر. خانوم یه فال بخر. یه فال میخری؟
*یا حسین. یا ابوالفضل. یا امام غریب. کمکم کنین
*(با صدای پچ پچ بخونین) خانوم یه کمکی به من بکن

یا اینکه صحنه هایی میبینید که شنیداری نیست و تنها و تنها دیداریه:
*مردی که پا نداره و با دستاش و به صورت نشسته فاصله بین دو تا میدون تجریش رو طی میکنه
*پسر بچه ای که توی خیابون ویلا یه ترازو گذاشته جلوشو و تابستون و زمستون داره مشق مینویسه و معلوم نیست که چی داره مینویسه
*پیرمردی که بساط لیف و سنگ پا جلوش گذاشته و امیدواره که کسی چیزی ازش بخره بخره
*مردی که فقط ساق پا داره و کف پا نداره و همیشه یه گوشه دیوار کز کرده و پاچه های شلوارشو بالا زده تا عابرین مشکلشو ببینن و به عابرین نگاه میکنه
*دختر بچه ای که تو میدون ولیعصر با صدای ساز و آواز برادرش برای عابرین میرقصه و تنها تماشاگرانش پسر های 18-20 ساله هستن و الحق که چه زیبا میرقصه و همش نگران اینه که وقتی 15 سالش شد دیگه حق نداره تو خیابون برا مردم برقصه
*زنی که توی آریا شهر خودشو لای چادر مشکی کهنه ای قایم کرده و یه نوزادی رو که 24 ساعته خوابه رو روی یه مقوای درب و داغون گذاشته و چشمش به کاسه است که مردم براش پولی بندازن
و بسیار موارد دیگه که من ندیدم و شاید شما دیده باشین و یقین داریم که تو همه محله ها و همه شهر های کشورمون هست





همیشه وقتی اینا رو میبینم پیش خودم فکر میکنم آیا واقعا در توان دولت ما نیست که اینها رو به یه نوعی سازمان دهی کنه؟ آیا اینا رو هم نمیشه زیر پوشش انجمن های خیریه قرار داد؟ آیا بهتر نیست دولت محترم به جای پخش کردن یارانه ها بین مردم پولش رو صرف اینها بکنه. این صحنه ها غیر از خراب کردن چهره شهر، دل آزاری هم داره. مردم که نمیتونن روزانه به همه اینها کمک کنن. شاید روزی به یکیشون اما از اون طرف با دیدن اینها فقط ناراحت میشن و دلشون به حالشون میسوزه.
در اینکه بعضی از اینها از خیلی ها متمول تر هستن و از همین راه پول زیادی به جیب زدن که هیچ شکی نیست اما خیلی هاشون هم واقعا فقیرن.
شاید بعضی هاشون بهتر باشه که برن کار کنن اما اونی که پا نداره چه جوری بره کار کنه؟
واقعا چرا هیچ کس هیچ فکری برای اینها نمیکنه؟ چرا؟


برچسب‌ها: , , , , ,

ضربان قلب من تند میزنه...


عرض شود که آیا در این ایام اخیر هیچ سفری به خطه سر سبز شمال داشتین؟ آیا تو جاده ها رو دیدین؟ منظورم مسافرا هست.
آیا هیچ متوجه شدین که گویا جاده شمال جایی غیر از ایرانه؟ علامت های ویکتوری و انواع وسیله های سبز رو دست مردم دیدن؟
آیا دیدین که مردم حاضر در جاده به صورت کاملا شرطی به محض دیدن یک شی سبز علامت ویکتوری نشون میدن؟
خوب باید بگم یکبار سفر تو این جاده ها خالی از لطف نیست و خیلی هم جالبه و کسی که در جریان نباشه و ندونه که هر روز و هر هفته همین برنامه هست، فکر میکنه نکنه یک تحول سیاسی عظیم تو ایران رخ داده!!!
حالا چرا عنوان این پست اینقدر بی ربطه دلیلش اینه که ما 2-3 روز گذشته رو کلاردشت بودیم و توی مسیر برگشت این آهنگ رو گوش میدادیم و سبز بازی های مسافرا رو میدیم و این اهنگ بد مدل افتاده تو مغزم و..... خلاصه به بزرگی خودتون ببخشید که عنوان پست بیربط میباشد :)


برچسب‌ها: , ,