يعني ميگين نخندم؟

  دانشجویی در هلند که به علت بوی بد پا اجازه حضور در کلاس نداشت،پس از 10 سال مبارزه بالاخره اجازه پیدا کرد به دانشگاه برگردد و ادامه تنحصیل دهد.

به گزارش جهان ، تیونیس تنبروک- دانشجوی دانشگاه ارسموس روتردام هلند- 10سال پیش به دستور رئیس دانشگاه به علت بوی بد پاهایش که برای استادان و دانشجویان ایجاد مزاحمت می کرد،حق حضور سر کلاس های درس را از دست داد.

این دانشجو سعی کرد مشکلش را از طریق قانونی حل کند تا اینکه بالاخره بعد از 10 سال قاضی حکم داد که او می تواند سر کلاس درس حضور پیدا کند.

بنا به حکم قاضی از این به بعد هر کدام از استادان و دانشجویان که بوی بد این آقا آزارشان می دهد،می توانند بینی خود را بگیرند!

طبقه 28

من ديروز طبقه 28 ام زندگيم رو تموم كردم و پا گذاشتم روي اولين پله طبقه 29. يه طبقه ديگه به خدا نزديك شدم.

تو اين طبقه اي كه طي شد به من خيلي سخت گذشت. يعني پله هاي اولش خيلي زيبا و جالب و گول زنك بود ولي پله هاي اخر رو جدا با سختي طي كردم ديگه هن هن و نفس نفس و نااميدي و .....

اميدوارم اين طبقه جديد برام خوب باشه. شما هم برام دعا كنيد


بنفشه جونم تولد تو هم مبارك باشه. عزيزم


نميدونم چرا من اين دانشگاه سوئدم رو اصلا دانشگاه به حساب نميارم. وقتي ميگم دانشگاه صرفا منظورم دانشگاه ايرانم هست. كه خيلي دوسش دارم و بهش افتخار ميكنم. ديروز برام تبريك تولد فرستادن.


از همه دوستاي حقيقي كه تو فيس بوك و اوركات من رو مورد لطف خودشون قرار دادن ممنونم.

از همه دوستان دنياي مجازي كه تو فرند فيد بهم تبريك گفتن تشكر ميكنم. بعضي از تبريكاتشون رو اينجا گذاشتم كه شما ها هم ببينيد. در ادامه مطلب


خواندن مطالب دیگر »

هورااااااااااااااا

ديشب به حول و قوه الهي و با رمز يا خرس مهربون ادركني نصف گزارشم رو فرستادم رفت

دوراهي بهشت و جهنم

اوا؟ شما هنوز وايسادين اينجا منتظر من؟ خوب شد زود برگشتم ها.

حالا بفرماييد تو. دم در بده!

چند شبه كه اصلا خواب ندارم. همش خواب ميبينم كه دارم كِرسِر رو روي دياگرام ها جا به جا ميكنم و اناليز ميكنم و عدد ها رو تو جدول مينويسم.

امروز از صبج كه پاشدم حالم خراب بود. يه حس بدي داشتم. يه حس ناتواني. عجز يا خستگي يا يه چيزي تو همين مايه ها. يه چيزي راه گلومو بسته بود. يه چيزي اندازه توپ بسكتبال. نميدونم چرا ولي خلاصه حالم خراب بود ديگه اما مجبور بودم كه براي انجام اخرين ازمايشام برم موسسه تحقيقاتي سوئد پيش همون خانم ايراني كه هم ازمايشم رو انجام بدم هم اينكه بقيه دياگرام ها رو نشونش بدم. خلاصه بعد از اينكه ازمايش رو گذاشتم برا خودش انجام بشه رفتم يه مقداري سرچ كردم و بعد حدود ساعت 3 بود كه رفتم پيشش دياگرام ها و نتايج سرچ رو بگم كه گفت دياگرام هاي تو خيلي عجيبن. من اصلا ازشون سر در نميارم. بعد به من گفت كه چرا يكي از نمونه هاتو نمياري اينجا ازمايش كني؟ منم همون موقع گفتم اتفاقا اولين نمونه رو من همين جا ازمايش كردم تو كامپيوترت هست. خلاصه اورد و ديديم كه بله با اوني كه تو ازمايشگاه با اون دستگاهي كه خراب بود و بعد درستش كردن انجام دادم خيلي فرق دارن. همين طور كه خيره به دياگرام نگاه ميكردم بهم گفت كه بايد نمونه هاتو بياري اينجا ازمايش كني. منو بگين؟ رفتم تو كما. ديگه داشتم ميرفتم كه ملكوت رو زيارت كنم كه خانومه خودش منو از دو راهي بهست و جهنم برگردوند. وگرنه جدي جدي رفته بودم ها!

ديگه خودش قيافه منو كه ديد گفت نميخواد دوباره انجام بدي بيا از تو همين دياگرام ها با زور بدبختي هم كه شده عدد پيدا كنيم.

خدايي شما فكر كنين من تصميم داشتم دوشنبه سه شنبه يه نسخه از گزارشمو براي استادم بفرستم بعد يهو بهم بگن 8 تا نمونه رو كه هر كدو رو هم بايد 2 بار انجام بدي و هركدومش هم 2 ساعت وقت ميبره رو بيار دوباره ازمايش كن. خوب چه حالي ميشيد؟ تازه با اون بك گراند صبح من!!!! يعني خيلي خودمو نگه داشتم كه همون جا نزدم زير گريه.

اين چه اومدن و رفتني بود؟

سلام خوبين همه؟

منم خوبم مرسي.

واي من اصلا وقت ندارم بايد برم.

به زودي ميام

خدافظ

پست برفي

3-4 روزه كه اينجا تازه يادش افتاده كه زمستون بشه. شب ها برف مياد و صبح كه بيدار ميشيم تقريبا همه جا سفيده و خوشبختانه هنوز بارون نگرفته كه بزن همه جا رو ليز و لغزنده كنه.

پريشب قبل از خواب از پنجره بيرون رو نگاه كرديم با شدت و سرعت از اسمون برف درشت و پنبه اي ميومد.

ديروز هم تو راه برگشت به خونه يه چيزاي ريزي به قطر 2 ميليميتر از اسمون ميومد. خيلي عجيب بود. تا حالا نديده بودم. انگار داشتن از اسمون رو زمين نمك ميپاشيدن. خيلي جالب بود.

امروز هم باز برف ريز و كمي ميباريد.

خلاصه كه تازه يادش افتاده زمستون بشه.

هوا هم از صفر پايين تر نمياد.

درست اومدي

به كمك دوستي در دنياي مجازي سومين قالب وبلاگم رو نصب كردم.

الان خوشحالم كه فقط منم كه اين قالب رو دارم.   


شما دوست عزيز هم تعجب نكن. درست اومدي.

خونه همون خونه است منتها رنگ اميزيش عوض شده. همين!

عليرضا جان مرسي.

مجازي و حقيقي در هم

پيش نوشت: هدفم از اين پست صرفا اشنا كردن خواننده ها با عقايدم هست

از اينكه وبلاگم خواننده هاي خيلي زيادي نداره خوشحالم. چون باعث ميشه بتونم وبلاگ همين چند نفري كه لطف ميكنن و بهم سر ميزنن رو بخونم و باهاشون ارتباط برقرار كنم. الان تقريبا احساس ميكنم كه خيلي با هم نزديك شديم .

هيچ وقت به ازدواج اينترنتي يا وبلاگي اعتقادي نداشتم. يا حتي به دوستي هاي چتي. اما به دوستي هاي وبلاگي اعتقاد دارم. احساس ميكنم متوني كه نوشته ميشن برگرفته از خود خود نويسنده است و دروغي توش نيست. پس ميشه باهاشون از نويسنده شناخت پيدا كرد. پس اگر من احساس ميكنم ميتونم با نويسنده فلان وبلاگ ارتباط برقرار كنم پس حتما ميتونم باهاش تو دنياي حقيقي هم دوست باشم.

براي همين هم هست كه خيلي دوست دارم كه بعضي از خواننده هاي وبلاگمو از نزديك ببينم. مثل الهه. شادونه. ياسمن. نوشين و دزيره

حتي دوست دارم يه سري ديگه از دوستان مجازيمو كه شايد وبلاگم رو ميخونن اما كامنت نميذارن رو هم دوست دارم كه ببينم. دوستاني كه تو فرندفيد* باهاشون اشنا شدم. مثل انجلساغر.(اونا مثل من در غربستان هستن) انا. سارا. ميريام. سلما. ويدا. سازدهني. اتل متل. دنيا. گيلاسي. مهتاب. اوپيوم. روژ.دوشيزه شين. پرستو و خيلي هاي ديگه

شما چطوري هستين؟ هيچ دوست دارين كه دوستاي مجازيتون رو تو دنياي حقيقي ببينين يا نه؟

* اگر نميدونيد كه فرندفيد چيه ميتونيد اين لينك رو بخونيد

به پاس صداقت

امروز حدوداي ساعت 11 صبح كه داشتيم كم كم خودمون رو پاي لپتاپ جاسازي ميكرديم كه به امورات تز محترم رسيدگي كنيم يهو يه صدايي تو مايه هاي "تق" شنيده شد. پستچي محترم يه نامه پرتاب كرده بودن تو خونمون. اقاي همسر رفت اوردش و ديدم كه از بانك به اسم من نامه اومده!!!؟؟؟؟ من فكر كردم حتما يه نامه فرستادن كه تاييد كنن اون 1000 كروني كه بهشون پس دادم همون پولي بوده كه اونا دنبالش بودن!

اما اينطور نبود. تو پاكت يه نامه بود و 2 تا كارت هديه براي خريد گل!!!

بله. تو نامه نوشته بود كه ما به پاس صداقت شما براي برگردوندن پولي كه اشتباها به شما زياد داده شده بود. براي شما كارت هديه به مبلغ 150 كرون براي خريد گل فرستاديم.

ما هم بعد از اينكه شور و شعفمون فروكش كرد. كار و زندگي رو رها كرديم و رفتيم تو سايتش ديديم اوووووووووووو عجب سايتي چه تشكيلاتي. به به!

والا دسته گل هاش كه خيلي گرونه. اما حالا ما تا 200 كرونش رو هم راضي هستيم كه بخريم (كه 50 تا رو هم از جيب خودم بذارم).

از امروز ميشه براي فردا اينترنتي سفارش داد. فردا در خونه هست. به ايران هم حتي ميفرسته!

تو همين شهر فسقلي ما به تنهايي 8 تا نماينده داره.

خلاصه بگم كه الكي نيست ها!!!! الان وبلاگستان به وبلاك نويس صادقي چون من افتخار ميكنه!!!!

حالا شما بريد تو سايتش ، قسمت سوئدش ، سمت چپ تو قسمت MORE يه دسته گل براي من انتخاب كنين برم براي خودم سفارش بدم. تا حالا ديده بودين كسي براي خودش گل سفارش بده؟ حالا ببينين

اينم نمونه كارت هاش


پي نوشت: والا روم به ديوار من با ديدن قيمت دسته گل ها به اين نتيجه رسيدم كه اگه 1000 كرون رو نگه داشته بودم خيلي به صرفه تر بود.