خوب این آخرین پاریس رو هم بنویسیم که دوستان علاقمند استفاده کنن.

عرض شود که سری دوم که رفتیم پاریس، نزدیک هتلمون یه جای خیلی‌ بزرگی‌ بود که ما هیچ نمیدوستیم چیه، وقتی‌ رسیدیم هتل به قول خارجی‌‌ها اسمشو گوگل کردیم و فهمیدیم که جايي هست مربوط به علم و علوم و از این چیزا، تصمیم بر این شد که فرداش که بقیه میرن لوور رو ببینن، منم برم اینجا، اگه راهم دادن که برم اگه نه برم برا خودم مغازه گردی کنم. چون میدونین که تجربه شهرداری و اینا دیگه.
خلاصه یکم تو سایتش گشت زدیم و هیچی‌ نفهمیدیم. تصمیم گرفتیم حضوری اقدام به پرسیدن کنیم. صبحش شال و کلاه کرديم به سمت اونجا و رفتیم بلیط خریدیم و رفتیم تو (جالبه که به عرض برسونم فاصلش با هتل ۱ دقیقه پیاده بود)
از قبل از ورود فقط میدونستم که یه سینمای ۳ بعدی داره، منم که یه بار این سینما رو تو سوئد و یه بار هم تو آلمان تجربه کرده بودم عاشقش شده بودم، گفتم هیچی‌ هم نداشته باشه میرم سینما.
ولی‌ همچین که رفتم تو اینقدر خوشم اومد که نمیدونید.
یه جايي بود که من بهش میگم موزه، حالا نمیدونم خودشون چی‌ میگن. اما ۳-۴ طبقه بود و بسیار وسيع، بخش شیمی‌، فیزیک، زیست، فضا نوردی، مکانین، کامپیوتر، نجوم، گیاه شناسی‌، ریاضی‌ و .... داشت، تو هر بخش تمام اصول اون رشته به صورت عملی‌ با انواع دستگاه‌هایی‌ که بود آموزش داده میشد، مثلا تو قسمت فیزیک، میشد ترکیب رنگ ها، انواع اینه، آونگ، میرا بودن صوت،.... رو دید. تو بخش ریاضی‌، دستگاه هايی بود که میرفتی پاش مینشستی و سوال‌ها رو جواب میدادی و ریاضی‌ یاد میگرفتی، تو بخش زیست مثلا مراحل رشد انواع جنین رو نشون داده بود . خلاصه برای من که خیلی‌ جذاب بود. جالبیش به این بود که همهٔ دستگاها ها رو خودم شخصا امتحان کردم، کسی‌ نبود که برام توضیح بده. حتي یه تیکه کوچولو باغ داشت توش، که چند مدل گیاه رو توش کاشته بودن. اونجا بود که فهمیدم محبوبه شب به انگلیسی‌ می‌شه queen of the night
از طرف مدارس کلی‌ دانش آموز آورده بودن به هر کدوم هم یکی‌ یه دفترچه سوال داده بودن، اونا هم گروهی با دستگاه ها ور میرفتن و جواب سوال‌ها رو مینوشتن.
پیش خودم فکر کردم که اگه به منم فیزیک رو اینجوری یاد میدادن الان اینقد فراری نبودم. خدایی غبطه خوردم، حسودیم شد.
انگار نه انگار که من دانشجوی فوق هستم و این درسا رو همه رو قبلا خوندم. چنان با ذوق و شوق میرفتم با دستگاه‌ها ور میرفتم که انگار اول راهنمایی‌ هستم. شانس من هم لانگ ویک اند بود، اونجا پر بود از بچه مدرسه یی منم با دوربین فیلم برداریم تابلو بودم.
اینقدر اونجا به من خوش گذشت که حتي بیخیال سینما شدم، چون لیست فیلماشو که دیدم، به این نتیجه رسیدم که من که خوباشو قبلا دیدم، پس ولش کن، میرم هتل کمی‌ استراحت می‌کنم به جاش.

پشت اون موزه هم یه پارک خیلی‌ بزرگ و خوشگل بود، که عصرش همراهان محترم رو بردم اونجا حالی‌ به حولی.

متاسفانه اون روز امکانات تقسیم شده بود، دوربین عکاسی رو آقای همسر برده بود، فیلمبرداری رو من. برا همین عكسی از اونجا ندارم، یه چند تايی‌ عکس هست که از رو فیلم گرفتمشون، کیفیتشون خیلی‌ خوب نیست، اما به از هیچی‌ هست.
اينجا ميتونين اطلاعات جالبي در موردش بخونين اما انگليسي هست
http://ctrautmann.blogspot.com/2007/09/la-cite-de-la-sciences-et-lindustrie-in.html

یه کلیسا هم رفتيم که من حتي تلفظ اسمش رو هم بلد نیستم، فقط میدونم خیلی‌ به مولن روژ نزدیک بود، محله اش به شدت داغون بود، مهاجر نشین، کثیف، قدیمی‌، شلوغ، وای وای وای، اصلا بهش نمیخورد که بخشی از پاریس باشه. کلیسا هم که کلیساست دیگه، تعریف کردن نداره، محراب. مجسمه مریم و عيسي، تابوت اسقف های‌ درگذشته، شمع، فضای خنک و آروم، منبر، جایگاه توبه ،..... ولی‌ آي شلوغ بود آي شلوغ بود، با جمعیت رفتیم تو با جمعیت اومدیم بیرون.
اما این کلیسا یه چیز جالب داشت اونم این بود که رو ارتفاع بود و از اون بالا همهٔ پاریس دیده میشد، اونجا بود که میشد الودگی هوا رو دید و یاد تهران افتاد.

و اما یه سری مسائل کلی‌.

اول اینکه باید بگم پاریس شهری شلوغ، با هوائی آلوده، تو خیابون گدا میبینیم، صدای بوق میشنویم، موتور به تعداد زیاد، پارک دوبل به شدت،....

شهر بسیار گرونی هست، ارزون‌ترین غذا که املت هست یا‌ هات داگ، نزدیک ۵-۶ یورو هست. آب شهر به شدت بد مزه است و توصیه می‌شه که نخورین، آب معدنی هاشون شوره. اینطور بگم که سری اول که ما اونجا بودیم، من که هیچ نوشابه نمیخورم، مجبور بودم برای رفع تشنگی دست به دامن نوشابه بشم. سری دوم هم صبح‌ها چای رو با کراهت میخوردیم چون همیشه یه لایه چربی‌ روش نقش بسته بود.

در مورد هتل هاش بگم، سری اول هتلمون تقریبا مرکز شهر بود، که چشمتون روز بد نبینه، هتل که چه عرض کنم دخمه، یه اسانسور داشت که ۱ نفر و نصفی بیشتر توش جا نمیشدن، به جز یه خانوم تو رسپشن و آشپز هتل کس دیگه‌ای انگلیسی بلد نبود!!!! اینترنتش پولی‌ بود، صبحانه اش پولی‌ بود، تازه اتاقشم اینقدر کوچک بود که برای رفت و آمد باید از رو چمدونمون میپریدیم، تازه حرفهاي اتاق بغلي رو ميشنيديم تنها چیزی که باعث میشد من تو هتل بمونم تمیزی ملافه‌ها بود و دیگر هیچ وگرنه فرار می‌کردم.

در فرانسه رسم بر اینه که توالت باید حتما از حموم جدا باشه، حتي شده با یه تیغه نازک، در کنار توالت به هیچ عنوان دستشوی نمیذارن، توالت‌ها آب ندارن (تنها آبی که هست آب ورودی به سیفون هست) خلاصه که خودتون درک کنین دیگه، من که نباید تا تهشو بگم.

هتل اولی‌ که رفتیم اینقدر حمومش کوچک بود که تا دوش رو باز کردیم همهٔ اتاقمون شد آب! تصور کنین که شب اول خسته کوفته میرین حموم، وقتی‌ میاین بیرون میبینین موکت کف خیس خیس شد. از شب بعد یاد گرفتیم که آب رو به اندازهٔ یه نخ باز کنیم تا به بیرون نشط (نشت؟!) نکنه.

از حموم که میومدیم بیرون اول ۶۰ تا کیسه رو یه صندلی‌ میکشیدیم بد حولمونو مینداختیم رو اون کیسه ها، وای نمیدونین چی‌ بود آخه. تازه فکر نکنین ما جای بد رفتیم ها. همین دخمه رو شبی‌ ۸۳ یورو میدادیم. در حالیکه سال بعدش تو آلمان یه هتلی به مراتب از این بهتر رفتیم شبی‌ ۴۵ یورو.

از صبحانه اش هم بگم که ما نفری ۹ یورو میدادیم برا صبحانه، اونوقت چی‌ بود؟ پنیر، کره مربا، شیرینی‌ دانمارکی، شیر چایی، تخم مرغی که خودمون باید میذاشتیم بپزه. در حالیکه تو آلمان، صبحانه شامل تخم مرغ آبپز، نیمرو، کالباس، سوسیس، انواع پنیر، شیر ، کورن فلکس، میوه، آب پرتغال، قهوه، چایی، انواع مربا، کره ،...... بود و البته رو اتاق حساب شده بود.

سری دوم هتلمون دیگه مرکز نبود، حاشیه شهر بود، نو تر بود اما سنت توالت که حفظ شده بود، کثیفی ،.. اینا هم که تا حدودی بود. گرونی که جای خود داره دیگه

در کل بگم که فرانسوی‌ها خیلی‌ کثیف و گدا هستن.

مردم فرانسه مثل ایرانی‌‌ها دوست دارن روز‌های تعطیل دست زن و بچه رو بگیرن و برن پارک ناهار بخورن. اینو از اونجایی فهمیدم که روز شنبه بود که ما رفتیم پارک پشت هتل دیدیم همینجور دسته دسته ادم که عمدتا هم خانواده هستن دارن میان که بساط پهن کنن و ناهار بخورن

در فرانسه به شدت دیده می‌شه زن و شوهر هايی که یکیشون سفیدن، یکیشون سیاه. و کلا نژادشون قاطی‌ شده دیگه.

اینم بگم که تو فرانسه فروشگاه هايی هست به اسم سفورا که عطر و لوازم آرایش میفروشه و هر کدومش به بزرگی میدون آزادی (یعنی‌ خیلی‌ بزرگ) و توش انواع عطر و لوازم آرایشی‌ بهداشتی هست، و خانوم‌ها و آقایونی که آماده به خدمت وایسادن تا شما رو مجانی آرایش کنن! البته این فروشگاه تو کشور‌های دیگه هم هست، تو آمریکا که میدونم هست! اما گویا اصلش فرانسویه! گفتم گویا، بعدا نیاین اعتراض کنین که اطلاعات غلط دادی،...

منم اونجا از فرصت استفاده کردم و هی‌ به خودم عطر زدم، هی‌ به خودم عطر زدم، تازه می‌خواستم بدم آرایشم هم بکنن، اما نمیدونم چرا اینکارو نکردم.

عكس ها در ادامه




سينماي سه بعدي "Geode" از سايز ادم ها ميشه فهميد كه چقدر بزرگه

گياه تنباكو در باغچه كوچيك موزه علم

تو اين حلقه اب هست با گرم شدن اب درون حلقه به وسيله لامپ ها اين حلقه شروع به چرخيدن ميكنه

بخش مربوط به صتعت سينما

شبيه سازي منظومه شمسي (اين كره ها دائم در حال چرخش بودن)

پاريس از بالا

كليسا Sacre Coer

سفورا