امروز روز اول پاییز هست، گویا گوگل و یاهو هم لوگو مخصوص گذاشتن. البته پاییز اینجا چند وقتیه که شروع شده. مدت هاست میخوام اینو بگم، ولی فرصت نمیشه، حالا امروز بهانه یی شد که بگم.
توی ایران از اواخر شهریور برگهای درختهای چنار شروع به زرد شدن میکردن و یکی یکی میفتادن پایین. این قضیه یه ۲ ماهی طول میکشید، یعنی ۲ ماهی طول میکشید تا درختها بی برگ بشن و زمین پر بشه از برگ زرد. هر چند که همیشه اویل پاییز دچار افسردگی میشدم اما این خزان رو دوست داشتم، همیشه از دیدن برگهای زرد روی زمین و راه رفتن روشون لذت میبردم.
اما اینجا تغییر فصل خیلی سریع انجام میشه. اینجا هم مثل تهران پر از درخت چنار هست، با این تفاوت که چنارهای تهران بلند و کشیده هستن، اما چنارهای اینجا کوتاه و کپل. اینجا تقریبا از ۲ هفته پیش خزان شروع شده، در عرض ۲ هفته خیلی سریع درختها زرد شدن و در طی ۱۰ روز آینده هم احتمالا همهٔ برگها شون میریزه. با اینکه اینجا برگها حتي به رنگ قرمز و سرخابی هم در میان و خیلی قشنگ میشن ولی خزان اینجا خیلی غم انگیزه، تا بیای زرد شدن برگ درختها رو ببینی، یهو همهٔ درختها کچل شدن. اینجا کلا تغیر فصل هیچوقت محسوس نیست. یهو زمستون میشه، یهو تابستون میشه. بهار و پاییزش خیلی کوتاه هست. بازم دلم براشون میسوزه، یا زمستون سرد دارن یا تابستون گرم. قشنگیهای یه بهار و پاییز طولانی رو احساس نمیکنن.
من خزان اینجا رو اصلا دوست ندارم هر چند كه قشنگه!
بقيه عكس هاي پاييز اينجا رو تو اين لينك مي تونين ببينين.
دیدگاهها
اون شعری که توی یکی از پستها بهش اشاره کردید در واقع یک ترانه است:
چون نوشتید که خیلی وقته دنبالش می گردید من متن کامل ترانه را اینجا می گذارم و در ضمن خود ترانه را اگر دوست دارید گوش بدید توی وبلاگم گذاشتم. خوشحال می شم سر بزنید. ترانه زیباییه. با این قسمت حرفتون هم که گفتید "فكر مي كنم كه آدم بايد هميشه اينطوري باشه" توی دومین پستتون 100% موافقم. موفق باشید و امیدوارم از آهنگ لذت ببرید.
ای کاش نفسم بودی حتی نفس آخر
ای کاش که عشقت بود تنها هوسی در سر
ای کاش که قلب تو از جنس دلم می شد
یا ذره ای در قلبم از عشق تو کم می شد
من اون بغضم که پیش غم سر تعظیم نمیآرم
من اون ابرم که بر هیچکس به جزمرهم نمی بارم
من اون نازم که با هرکس سر صحبت نمیشینم
من اون دردم که غیر از تو کسی همدرد نمیبینم
اگر فانوس و بی نورم ... اگر دلگیر دلگیرم
من آن کوهم که جز خورشید در آغوشم نمی گیرم
اگر خوابم بدون در خواب به رویای تو بیدارم
من آن عشقم که بر هیچکس به جز تو رو نمیآرم
وای من خیلی دوست دارم خیلی قشنگه! البته من خلم! زمستون نروژ رو هم دوست داشتم و کلاً 4 فصل همه جا رو دوست دارم! ولی تنوع رنگ های پاییز اینجا نسبت به تهران بیشتره و من این رو دوست تر دارم! یاد شمال ایران می افتم تو کوه ها اون جا ها همین تنوع بود! راستی عکس ها رو من همین جوری سریع دیدم خیلی خوشمل بود! خودتون گرفته بودین؟
اينجا پاييز يعني آغار فصل مدرسه،اصلا دوست ندارم صبحا زود بيدار شم.زمستون يعني سرما و يخبندون.گاز قطع ميشه قنديل ميبندي. بهار يعني 15 روز عيد حال كن بعد كه برميگردي دانشگاه واااااااااي همه درسا مونده!اما تابستون زود مياد و زود ميره
ارسال یک نظر