سلام من ميم هستم ، حدود 26 سال سن دارم و از ديار غربت مي نويسم. دانشجوي كارشناسي ارشد در يكي از كشورهاي سرد دنيا هستم، البته هواش خيلي هم سرد نيست ولي طفلكي مردمش خيلي سردن!
قبلا هم وبلاگ داشتم ولي اينقدر ننوشتم كه از بين رفت . دوباره بارها و بارها تصميم گرفتم كه يه وبلاگ راه بندازم ولي هر بار اينقدر سرم شلوغ بود كه مي دونستم باز وقت نمي كنم چيزي توش بنويسم و باز از بين ميره. هر چند كلي حرف تو دلم بود كه مي خواستم كه بگم و بنويسم!
حالا فعلا امتحانام تموم شدن و من نسباتا آزاد ترم و ميتونم بنويسم.
توي اين وبلاگ همه جور چيزي رو ممكنه كه پيدا كنين،چون هيچ موضوع خاصي مد نظرم نيست كه دربارش بنويسم. تصميم دارم كه بعضي وقت ها مطالب جالب يا خنده داري كه با اي- ميل (پست الكترونيكي) به دستم مي رسه رو هم بذارم.
و اما درآخر بايد بگم كه اسم اين وبلاگ همه رو ياد عرفان ميندازه ولي اين وبلاگ اصلا عرفاني نيست ، بلكه صرفا مسايل روزمره زندگي هست. و چرا پله پله تا ملاقات خدا؟ خوب خيلي ساده است ، هر روزي كه از عمر پر خير و بركت ما ميگذره ما يه پله به ملاقات خدا نزديك تر ميشيم. مگه اينطور نيست؟
دیدگاهها
چه میدونی به طرف خدا میری شایدم به طرف جهنم روانه ای
ارسال یک نظر